حمایتهای مالی را رد کردیم تا جنبه علمیمان را از دست ندهیم

براي موفقيت بايد دنبال فرهنگ تيمسازي رفت

به طور کلي، استارت آپها يکسري ايدههاي تجاري نشده هستند که ممکن است خيلي هم نو و جديد باشند، اما از طرفي اين ايده ها ممکن است نو هم نباشند ولي شکست خوردن يا نخوردنشان از قبل قابل پيش بيني است..

آخرين پنجشنبه فروردين شتاب‌دهنده «ستاک» در مجتمع خدمات فناوري دانشگاه شريف ميزبان ما براي مصاحبه با اعضاي اين تيم استارت‌آپي موفق بود که ايده اوليه‌شان از يک سال پيش تاکنون جوايز فراواني را از آن خود کرده است. اين تيم 8 نفره که با سرپرستي محمدمهدي قنبري و امير نصرالهي فعاليت مي‌کند همه تمرکزش را بر راه‌اندازي يک سايت و اپليکيشن در حوزه تناسب اندام و تغذيه گذاشته تا به شکل جدي با چاقي و معضل بي‌تحرکي در جامعه مبارزه کند. اين سايت قرار است با عنوان «فيت» پيش‌رونمايي شود و به قول اعضاي تيم، يک مطب و يک باشگاه مجازي است.


 چطور شد که دو دانشجوي مهندسي، آن هم مهندسي برق، تصميم گرفتند اپليکشني در حوزه تناسب اندام و تغذيه طرحي کنند؟

قنبري: حدود يک سال پيش اين ايده به ذهن ما رسيد. خود ما وقت زيادي براي ورزش کردن و باشگاه رفتن نداشتيم و از آن طرف مي‌ديديم که خيلي از دانش‌آموزان و دانشجوهايي که مثل خودمان هستند، مشکلاتي دارند که بخش عمده آن ناشي از چاقي و نداشتن فعاليت بدني مناسب است. خب، ما علمش را داشتيم و با خودمان فکر کرديم که مي‌توانيم اين بستر را هماهنگ و فضايي براي دانشجويان و کساني ايجاد کنيم که خيلي وقت باشگاه رفتن و... ندارند. در واقع هدف ما ايجاد پلي ميان اين افراد و مربي‌هاي ورزش و متخصصين تغذيه بود. در ابتداي راه هم خودمان دو نفر بوديم که بيزينس‌پلنمان را شکل داديم و انديشه‌هاي فني‌مان را روي هم گذاشتيم تا ببينيم که اصلا مي‌شود اين ايده را عملي کرد يا نه. مهم‌ترين اقدامي هم که در اين راستا انجام داديم، بازارسنجي بود. يعني اول نياز به وجود چنين فضايي را در جامعه ديديم و اين‌که آيا ايده ما براي رفع اين نياز جواب مي‌دهد يا نه و بعد که به يک‌سري نتايج مثبت رسيديم، کار را شروع کرديم. من و آقاي نصرالهي از دبيرستان با هم بوديم و عقبه‌اي از دوستي داشتيم و به تناسب افرادي را که مي‌توانستند در اين راه به ما کمک کنند، پيدا کرديم. اسم ايده‌مان را هم گذاشتيم «فيت شيپ». در حال حاضر هم حدود دو ماه و نيم است که در مرکز شتاب‌دهنده دانشگاه شريف فعاليت مي‌کنيم، تقريبا طراحي سايتمان تمام شده و فقط ريليز نهايي کار مانده است.


 اپليکيشن شما همزمان با سايت عرضه مي‌شود؟

قنبري: در حال آزمون و خطاي اپليکيشن هستيم ولي قطعا بعد از بالا آمدن سايت، نهايي مي‌شود.


 در حال حاضر چند نفر همراه شما روي اين ايده کار مي‌کنند؟ 

قنبري: 8 نفر که متشکل از واحد فني و محتوايي و تيم بازاريابي است.


 چطور شد که وارد فضاي استارت‌آپ شديد؟

قنبري: بعد از اين‌که ايده اوليه‌مان را شکل داديم، ناخودآگاه مجبور شديم در چند سايت و ساير فضاها ايده‌مان را مطرح کنيم و بعد ديديم بسترهاي مختلفي براي اين کار و معرفي ايده‌مان هست. اتفاقا بعد از اين‌که ايده‌مان را معرفي کرديم، يک‌سري جوايز هم گرفتيم که به ما کمک کرد بتوانيم با فضاي استارت‌آپ بيشتر آشنا شويم. به طور کلي، استارت‌آپ‌ها يک‌سري ايده‌هاي تجاري‌نشده هستند که ممکن است خيلي هم نو و جديد باشند، اما از طرفي اين ايده‌ها ممکن است نو هم نباشند ولي شکست خوردن يا نخوردنشان از قبل قابل پيش‌بيني است. الان حدود يک سال است که ما روي اين ايده کار مي‌کنيم و اين براي يک استارت‌آپ خوب است. در حالي که خيلي از استارت‌آپ‌ها به خاطر نداشتن يک‌سري از پتانسيل‌ها دوام نمي‌آورند.


 چه شد که سر از دانشگاه شريف و شتاب‌دهنده ستاک درآورديد؟

قنبري: فضاي استارت‌آپي کار ما تقريبا تا اين‌جا بود که آمديم دانشگاه شريف و از الان به بعد در فکر تجاري شدن و پيدا کردن بازارياب هستيم و اين‌که تيممان هرچه بيشتر با خودش هماهنگ و سايت براي ريليز نهايي و تجاري شدن آماده ‌شود.


 دانشجوي همين دانشگاه که نبوديد؟

قنبري: بنده نه، اما از طريق يکي از دانشجوهاي شريف که در تيم ما هست، به مجتمع معرفي شديم.


 اين روزها طرح‌هاي مختلفي در حوزه تناسب اندام در کشور اجرا مي‌شود و اپليکيشن بازار يا برنامه‌هاي مشابه را که جست‌و‌جو کنيم، با انواع و اقسام برنامه‌هاي اين‌چنين رو‌به‌رو مي‌شويم. سايت و پايگاه اينترنتي مرتبط با تغذيه و تناسب اندام و... نيز زياد است. خلاصه خيلي‌ها در اين فضا کار مي‌کنند. ايده شما چه ويژگي داشت که بتواند عنوان ايده برتر را کسب کند و جوايز ملي و بين‌المللي بگيرد؟

قنبري: بنده و آقاي نصراللهي تمام چيزهايي را که به آن‌ها اشاره مي‌کنيد در همان ابتداي کار که ايده‌مان در حال شکل‌گيري بود، بررسي کرديم و نيازسنجي‌هاي لازم را انجام داديم. در واقع، قبل از اين‌که شروع به جمع کردن تيم کنيم کل اپليکيشن‌ها و نرم‌افزارهاي مرتبط با تغذيه و ورزش و تناسب اندام را ديديم و نيازهاي بازار را هم بررسي کرديم. در تمام اين نرم‌افزارها پشتيباني علمي ضعيف بود. معمولا همه يا مطالبشان را از روي دست هم کپي کرده بودند يا از دريچه علم به ماجرا نگاه نمي‌کردند. هدف اصلي ما اين بود که هم کارمان را علمي و هم از مخاطبمان پشتيباني کنيم. کار با اغلب اپليکيشن‌هايي که آن زمان وجود داشت درست مثل اين بود که شما ماشيني بخريد ولي تضميني براي بيمه شدنش نباشد. هدف ما اين بوده و هست که از مخاطبمان پشتيباني کنيم. اتفاقات بدي مي‌تواند با استفاده از نرم‌افزارهاي ديگر براي فرد بيفتد و مخاطب هم دستش به جايي بند نيست؛ مثل وقتي که شما يک حرکت را اشتباه انجام بدهيد. در ساير نرم‌افزارهاي ورزشي اين امکان وجود ندارد که متوجه اين قضيه بشويد يا اصلا در اين زمينه راهنمايي بخواهيد ولي ما اين کار را انجام داديم. موضوع ديگر، مخاطب هدف ما بود. مخاطب من دانشجويي بود که براي ورزش کردن وقت نداشت يا مديري که فعاليت بدني‌اش بسيار کم بود و نمي‌توانست به تناسب اندام برسد.


 چطور قرار است اين اتفاق بيفتد؟ خود من مشاور تغذيه هستم و در اين فضا کار مي‌کنم. مخاطب شما فرصت ورزش کردن ندارد يا شايد برايش سخت باشد که بخواهد خودش را با نظم برنامه‌هاي غذايي هماهنگ کند. نرم‌افزار شما قرار است چطور اين مشکلات را براي مخاطبتان آسان کند؟

قنبري: ما تلاش کرده‌ايم که نرم‌افزارمان را شخصي‌سازي کنيم. مثلا ممکن است شما بيماري داشته باشيد که به مشاوره با يک متخصص تغذيه نياز داشته باشد اما صرفا براي رسيدن به تناسب اندام به باشگاه مي‌رويد و در باشگاه هم متخصص تغذيه نيست. مشکل ديگري هم که در باشگاه‌ها با آن مواجه هستيم تاکيد بر تجربه کردن است. يعني يک مربي ورزشي بدون اين‌که سوالات خاص از شما بپرسد، يک‌سري برنامه به شما مي‌دهد. مشاور تغذيه هم ممکن است به شما برنامه ورزشي بدهد بدون اين‌که در حوزه ورزش تخصص داشته باشد. در نرم‌افزار فيت شيپ ما فضا را تعاملي کرده و ارتباطي ميان شماي مخاطب و مشاور تغذيه و مشاور ورزشي به وجود آورده‌ايم. اين‌که مي‌گويم شخصي‌سازي کرده‌ايم يعني به همه سوالات و مشکلاتي که ممکن است براي مخاطب پيش بيايد فکر شده است. حتي شما براي ورود به سايت بايد دينتان را هم اعلام کنيد چون ممکن است بسته به ملاحظات ديني‌تان يک‌سري مواد غذايي را استفاده نکنيد. يا شايد کسي بسته به شرايطي که دارد گوشت نخورد. ما بر اثر ديتابيس‌هايي که داريم، نگاه مي‌کنيم که ويتامين‌ها و ارزش‌هاي غذايي گوشت را چه مواد غذايي ديگري مي‌تواند تامين کند و آن را به مخاطب پيشنهاد مي‌دهيم.

نصرالهي: وقتي اين ايده را شروع کرديم اسم خودمان را گذاشتيم «توسعه‌دهندگان هوش مصنوعي» و تحقيقاتي که در حوزه هوش مصنوعي انجام داديم يکي از عواملي بود که به شکل گيري اين ايده منجر شد. سوال مهمي که شما پرسيديد اين بود که دقيقا چه سيستمي براي اين کار داريم. با توجه به توضيحات همکارم خدمتتان عرض کنم که ما سعي کرديم اولين کاربرد هوش مصنوعي را در قالب يک سايت ايراني که در زمينه تناسب اندام به صورت متمرکز فعاليت مي‌کند، به نمايش بگذاريم. اگر دقيق بخواهم بگويم، تمام فاکتورهايي که لازم است يک سيستم خبره داشته باشد، شامل متخصص تغذيه و ورزش، به صورت سامانه هوشمند در نرم‌افزار ما وجود دارد. ما سعي کرده‌ايم دقت کار پايين نيايد بنابراين کار در کنار متخصصان و مربيان ورزشي خبره جلو مي‌رود که کار همه‌شان مکمل يکديگر است. وقتي مخاطبي وارد سايت ما مي‌شود يک مسير مطمئن و دقيق از نظر علمي جلوي پايش قرار داده مي‌شود. البته فاکتورهاي خيلي زيادي در اين پروژه دخيل هستند که بايد به آن‌ها فکر شود. دغدغه‌هاي شما سوال‌هايي بود که اول کار براي خود ما هم پيش آمد از جمله مساله انگيزه و روانشناسي و...  نکته مهم‌تر که در همه پروژه‌ها وجود دارد، يو ايکسي است که از کار به دست مي‌آيد و بايد ببينيم شکل پياده‌سازي شده کار چقدر کاربردي مي‌شود. نمي‌خواهم وارد جزئياتش بشوم ولي اين نرم‌افزار حاصل تحقيقات بسيار است و در آن سعي کرده‌ايم انگيزه را در جايگاه مناسب بياوريم، روانشناسي را در جايگاه مناسب خودش قرار دهيم و...  يا اين‌که متخصصان چطور کنار هم قرار بگيرند و خيلي مسائل ديگر که کمک مي‌کند سيستمي نتيجه‌گرا داشته باشيم. البته قاعدتا مثل همه پروژه‌ها نسخه اوليه کار به عنوان نسخه آزمايشي معرفي مي‌شود و جلوتر که برويم متناسب با شرايط و جامعه کار را توسعه مي‌دهيم.


 قرار است در اين فضا به مخاطبتان مشاوره تغذيه، ورزشي، روان‌شناسي و... بدهيد. آيا اين مساله و طرح اين ايده باعث نشد عده‌اي که در اين فضا مشغول به فعاليت هستند با شما مخالفت کنند يا به اصطلاح خرده بگيرند که داريد کارشان را کساد مي‌کنيد؟ اگر مخالفت‌هايي بوده، چطور اين‌ها را مديريت کرده‌ايد. آيا وجود اين نرم‌افزار باعث نمي‌شود که مخاطب به نوعي احساس کند اصلا به مراجعه حضوري نيازي ندارد؟

نصرالهي: بله، اين يک چالش بود و اتفاقا چالش‌هاي ديگري هم داشتيم که سعي کرديم خيلي شجاعانه با آن‌ها برخورد کنيم. جامعه بدنسازان جداست و جامعه متخصصان تغذيه هم. يعني هر جامعه براي خودش کار مي‌کند و وقتي با هم ترکيب شوند، مي‌توانند چالش‌هاي زيادي داشته باشند و خيلي هم مي‌شود درباره‌اش صحبت کرد. يک‌سري راهکارهايي براي هر مشکل پيدا و آزمايش و خطا کرديم. اما ببينيد، متخصصان تغذيه دوست دارند رسانه‌اي داشته باشند يا محيطي براي خودشان که در آن فعاليت علمي انجام دهند. از آن طرف، مربيان ورزشي هم مي‌خواهند محيطي داشته باشند که در آن بتوانند مخاطبشان را هدايت کنند. در حال حاضر افرادي که به لاغر شدن و تناسب اندام و... تمايل دارند بيشتر به باشگاه محله‌شان مراجعه مي‌کنند. متخصصان تغذيه هم غالبا وقتي وارد بعد مجازي مي‌شوند - که کم هم اين اتفاق مي‌افتد - بيشتر سعي مي‌کنند مطالبشان را در مجلات علمي معتبر منتشر کنند. همين هم باعث مي‌شود در محتواي فارسي، وقتي در زمينه تغذيه يا ورزش جست‌وجويي انجام مي‌دهيم، با مطالب متناقض زيادي روبه‌رو شويم. هر مطلبي، حتي اگر علمي هم باشد، از بعد خاصي به قضيه نگاه کرده و براي کاربر ساده‌سازي صورت نگرفته است. يعني وقتي کاربر مي‌خواهد به جواب سوالش برسد و در اينترنت جست‌و‌جو مي‌کند، دو مطلب مي‌خواند با دو گفتار مختلف که فقط او را دچار سردرگمي مي‌کنند. پس، از بعد محتوا هم ما مشکل داريم اما در مجموع نحوه پياده‌سازي کار را را جوري انجام داديم که تمام حالاتي را که مي‌تواند چالش‌ساز باشد، پوشش دهد. مربيان ورزشي عمدتا قضيه را انگيزشي و عملي مي‌کنند و متخصصان تغذيه هم مي‌خواهند بعد علمي‌شان را حفظ کنند و خيلي علمي درباره موضوع صحبت کنند. ترکيب اين دو بعد تا حدي مي‌تواند امکانپذير باشد اما به طوري که هر کس در حيطه تخصصي خودش قدم بردارد. در واقع، چيزي که پياده شده، ايده مطب مجازي و باشگاه مجازي براي مخاطبان است.

قنبري: در مورد آن بخش سوال شما که گفتيد ممکن است بگويند اين نرم‌افزار کار متخصصان را کساد مي‌کند بايد توضيح دهيد که اين فقط بخشي از کار است و بخش ديگر اين است که با ايجاد چنين فضايي هر کسي خيلي راحت در هر جايي از ايران که باشد مي‌تواند با مربي که مثلا آرزو داشته زير نظرش تمرين کند، ارتباط بگيرد يا از خدمات يک متخصص صاحب‌نام استفاده کند؛ بدون اين‌که متحمل هزينه‌هايي مثل رفت و آمد و... شود.


 يک چالش ديگر هم که به خصوص در حوزه ورزش ممکن است به وجود بيايد، اين است که فرد در هر جايي از برنامه ممکن است به مشکلي بر بخورد يا دچار آسيبي شود يا علائم خاص جسماني پيدا کند که در ويزيت حضوري مشخص مي‌شود. آيا در اين فضا امکان اين‌که مخاطب شما داده‌هايي برايتان ارسال کند - مثل عکس، جواب آزمايش و... پيش‌بيني شده است يا نه؟

قنبري: اتفاقا يکي از موضوعات مهم براي ما همين بود. همان‌طور که گفتم، شخصي‌سازي اوليه‌مان به نيمي از اين سوالات جواب مي‌دهد. مثلا اگر کسي مشکل قلبي داشته باشد، مطمئن باشيد که مربي اين مساله را بررسي مي‌کند و برنامه‌هاي مشخص مناسب با شرايط فرد برايش تنظيم مي‌شود. اما در نظر مي‌گيريم که خود فرد هم نمي‌داند مشکل دارد و در نتيجه مربي هم درست به اندازه آن مربي که در باشگاه در حال فعاليت است، مسئوليت دارد. اما در ريليزهاي بعدي از برنامه‌هايي استفاده مي‌کنيم که اين مشکلات به کمترين حد خودش رسيده و قبل از بروز آسيب پيشگيري‌هاي لازم به عمل بيايد.


 بگذاريد سوالم را اين‌طور مطرح کنم که فرضا بيمار قلبي که به بخش پزشکي ورزشي يک بيمارستان مراجعه مي‌کند، موقعي که مي‌خواهد برنامه ورزشي‌اش را شروع کند، تست مي‌دهد و ضربان قلب و وضعيت تنفسي‌اش چک مي‌شود و بعد اجازه ورزش کردن پيدا مي‌کند. شايد اصلا هم از قبل نمي‌دانسته است که مشکل دارد و وقتي تست ورزش مي‌دهد دچار علائمي مي‌شود و به اقدامات تخصصي نياز پيدا مي‌کند. وقتي قضيه مجازي مي‌شود، مربي مي‌گويد برو روي تردميل و بيست دقيقه با اين سرعت و اين شيب و اين شدت بدو. خب اگر فرد در اين حالت علامت خاصي پيدا کرد بايد چه کار کند؟

قنبري: فرد در ابتدا اگر بيماري داشته باشد بايد اعلام کند.


 و اگر نداند؟

قنبري: ما براي حل اين مشکل چيزي را با عنوان «پيام روز» طراحي کرده‌ايم که کاربر هر روز بعد از اين‌که حرکات و تمريناتش را انجام داد، تعاملي با مربي و متخصص تغذيه خودش برقرار مي‌کند. يعني مربي پيام مي‌دهد که امروز اين کار را بکن و فرد فيدبکش را به مربي بدهد. قاعدتا در ابتدا هم با همين پيام‌ها مربي نحوه درست انجام دادن حرکت‌ها را کنترل مي‌کند که تا حد امکان از بروز مشکل جلوگيري شود.


 متوجه شدم ولي آيا پيام‌ها به صورت آنلاين کنترل مي‌شود؟ قطعا يک مربي يا متخصص تغذيه هيچ وقت بيست و چهار ساعته آنلاين نيست و اصلا تعداد مخاطب‌ها اجازه چنين چيزي را نمي‌دهد. در اين حالت چطور؟

قنبري: اولا که مشاور هر روز بايد پيام‌هايي را که از طرف کاربران ارسال مي‌شود، مطالعه کند و در وهله بعد ما پشتيبان آنلاين هم داريم که به سوالات تغذيه‌اي و پزشکي و ورزشي مخاطبان پاسخ مي‌دهند. 


 الان چند متخصص با شما کار مي‌کنند؟

قنبري: هنوز به صورت جدي وارد اين حوزه نشده‌ايم. وقتي ريليزمان نهايي شود، با توجه به تيم بازاريابي که داريم و اهدافي که براي خودمان تعيين کرده‌ايم، روي همکاري با دو قشر تمرکز مي‌کنيم؛ قشري که تازه شروع به کار کردن کرده و به شناخته شدن نياز دارد و قشري که بازار خودشان را دارند اما به گسترش بازار نيازمند هستند.


 کار شما نمونه خارجي هم داشته يا نمونه نزديک به ايده شما؟

در شروع کار يک نمونه خارجي وجود داشت که قاعدتا سياستش کاملا با ما فرق مي‌کرد و بيشتر روي فروش مکمل‌هاي ورزشي تمرکز کرده بود. اسمش «بادي بيلدينگ» بود و سايت خوب و قوي هم بود که تقريبا از تمام جهان يوزر داشت. در واقع، آن موقع در جهان دو تيم بوديم که اين کار را انجام مي‌داديم ولي يک‌سري سايت‌ها هم بودند که نتوانستند به جواب برسند و کنار کشيدند. البته اين‌که کارمان نمونه خارجي داشته باشد يا نباشد يا در داخل رقيب داشته باشيم يا نه اصلا بد نيست.


 مسلما همين‌طور است. اتفاقا مکمل، موضوعي جدي است. مردم عادي کمي از اسم مکمل مي‌ترسند ولي معمولا اولين سوال ورزشکارها اين است که چه مکملي مصرف کنيم. آيا مسئوليتي در قبال تهيه اين مکمل‌ها و توزيعشان از طريق سايت بر عهده مي‌گيريد؟

نصرالهي: بهتر است کلي پاسخ شما را بدهم. هدف اصلي ما ارائه سبک زندگي دقيق و سالم و ترويج تفکر سلامت در جامعه است و در راستاي تحقق اين هدف هر گامي را که لازم باشد، برمي‌داريم. قطعا جلوتر که مي‌رويم سامانه خودمان را توسعه مي‌دهيم. اما در پاسخ به سوالتان، فعلا برنامه‌اي براي اين کار نداريم و بيشتر روي اين قضيه تمرکز کرده‌ايم که کاربران چگونه مي‌توانند بدون استفاده از مکمل به تناسب اندام برسند و سلامت خودشان را حفظ کنند.


 سال گذشته با افراد زيادي که کسب‌و‌کاري در فضاي استارت‌آپ راه انداخته بودند و با خيلي از سرمايه‌گذارها صحبت کردم که چالش‌هاي سر راهشان کاملا با هم متفاوت بوده است. مثلا بعضي‌ها مي‌گفتند هر چقدر فرايند لانچ کردن طولاني‌تر مي‌شده، قضيه برايشان سخت‌تر مي‌شده و ممکن بوده زمين بخورند. به نظر شما کدام‌يک از مراحل استارت‌آپ سخت‌تر و چالش‌برانگيزتر بود؟

قنبري: سخت‌ترين مشکلي که ما به آن برخورديم، جمع‌آوري تيممان بود. من هميشه به هم‌تيمي‌هايم مي‌گويم به خاطر اين‌که دوست بوديم کنار هم جمع نشديم بلکه صرفا به خاطر هدف مشترکمان کنار هم جمع شديم. مهم‌ترين بعد جمع‌آوري افراد و تيم‌سازي اين است که افرادي را در کنار هم قرار دهيم که در قبال کاري که مي‌کنند مسئوليت‌پذير باشند. گاه يک‌سري از استارت‌آپ‌ها را مي‌بينيم که اعضاي تيمشان صرفا به خاطر طولاني شدن کار کنار مي‌کشند. ما همه خودمان را مسئول مي‌دانيم هر چند هدفي که براي راه‌اندازي استارت‌آپ داشتيم، متفاوت بوده است. در واقع، ما مي‌خواهيم به مردم و جامعه کمک کنيم در حالي که امروز خيلي از ايده‌ها براي سرگرمي و... است.


نصرالهي: به نظر من مساله‌اي که از خيلي جهات مي‌تواند جاي بحث داشته باشد، فرهنگ‌سازي تيمي است؛ چيزي که ارزش دارد رويش وقت گذاشته شود و در کمتر تيمي مشاهده مي‌شود. يکي ديگر از مسائلي که ما داشتيم و براي‌مان خيلي مهم بود، اين بود که به هيچ وجه يک کار علمي را کنار نگذاريم و نگذاريم که بعد تجاري به موضع علمي‌مان لطمه بزند. دقيقا به همين خاطر هم يک‌سري حمايت‌هايي را از همان ابتدا به طور کامل رد کرديم. اين‌طور بود که خيلي از مسائلي که براي استارت‌آپ‌هاي ديگر حل شده بود، براي ما به چالش‌هايي تبديل شد که بايد با آن‌ها رو‌به‌رو مي‌شديم.

 خدماتي که شتاب‌دهنده ستاک ارائه مي‌دهد چقدر در اين‌که ايده شما پيش برود و به حدي برسد که قابل اجرا باشد، موثر بود؟

قنبري: مجتمع خدماتي فناوري که زيرشاخه آن شتاب‌دهنده ستاک است و ما در آن مستقر هستيم، يکي از معدود شتاب‌دهنده‌هايي بود که بعد از تحقيقمان احساس کرديم به سياست‌هايمان خيلي نزديک است. ضمن اين‌که به ايده‌هاي تجاري کمک مي‌کنند تا به موفقيت برسند، محيط علمي بسيار مناسبي را هم براي اعضا فراهم مي‌آورند. اين مهم‌ترين نکته و نقطه‌قوتي بود که تنها در اين شتاب‌دهنده آن را پيدا کرديم. واقعا به اين تيم که اين ايده را بنيان گذاشتند و چنين جايي را به وجود آوردند، تبريک و خسته نباشيد مي‌گويم. 


کلمات کلیدی
//isti.ir/ZWUa